علیرضا جونمعلیرضا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

دونه سیب

سلام من را بعد از 4 ماه بپذیر پسرکم

1394/1/22 9:33
نویسنده : مامان جونت
733 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر مامان.ببخشید منو.میدونم خیلی تنبلی کردم و میدونم که هیچ عذر و بهانه ای هم قابل قبول نیست.توجیه نمی کنم خودمو واقعا تنبلی کردم.

اول از همه از ماجراهای یک سالگیت شروع کنم.خیلی فکرا داشتم برای تولدت ولی نشد که همه رو اجرا کنم بگذریم

تولدت رو انداختم روز ولادت پیامبر کردم(ص) و امام جعفر صادق(ع) یعنی 19 دی ماه که جمعه هم بود

و چون تعدادمون زیاد بود انداختیم خونه ی آقاجون

خاله زهرا و خاله سارا و خاله مریم و دایی حمید و دایی امیر حسین و عمه محدثه و عمو هادی و مامان بزرگا و آقاجون بودن

خلاصه همه بودن جز .......... بابا بزرگ مهربون که دیگه پیشمون نبود البته مطمئنم روحش پیشمون بوده

بعد از شام یه مولودی قشنگی برگزار کردیم اون روز و بعدشم کادووووها رو باز کردیم و آخرسر هم کیک و میوه خوردیم

راستی شام باقالی پلو با مرغ بود + ژله های خوشمزه که خاله زهرا و زندایی زهرا و زندایی مهدیه زحمتشو کشیده بودن

فقط غصه ی من این بود که نتونستم خیلی ازت عکس بندازم چون خودم باید کنارت می نشستم که کیک رو با هم ببریم و کسی هم مثل خودم نبود که بتونه درست و حسابی عکس بگیره ولی فیلم رو داریم

حالا بریم سراغ عکس های تولد

همونطوری که تو عکس می بینی این دوچرخه رو مامانی و آقاجون دادن

و همونطور که تو این عکس می بینی این بلوز شلوار رو هم مامان بزرگ برات خریده

و طبق این عکس این لوگوهای خونه سازی رو هم عمو هادی برات خریده

بقیه هم پول دادن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نینی
27 فروردین 94 22:48
مبارک باشه علی رضا جان
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دونه سیب می باشد