پسرم 4 ماهه شدی
پسرم ببخشید خیلی دیر اومدم به وبلاگت آخه اذیتات خیلی بیشتر شده و خوابت کم شده.14 اردیبهشت 4 ماهت کامل شد و دوباره واکسن زدی بر خلاف 2 ماهگی ت که 3 تا واکسن زده بودی و می گفتن سخت تر از 4 ماهگیه، این سری خیلی اذیت شدی.تبت تا 38.5 هم رفت و من خیلی غصه خوردم داشتم از ترس سکته می کردم سریع پاشویه ات کردم .پسرم مثل اینکه از 3 ماهگی دیگه منو شناختی چون موهام بدجوری داره میریزه ولی فدای سرت خوشگل پسرم.
حالا یه سری از عکسای 4 ماهگی تو میذارم
اینجا داشتیم می رفتیم قم و جمکران اینجا بین راهه نگه داشتیم که صبحانه بخوریم.ضمنا اینجا اولین سفرته عزیز دل مامان.5 اردیبهشت سال 93 هستش که شما 3 ماه و 21 روزته
اینجا فردای اون روز یعنی 6 اردیبهشته دمر گذاشتمت رو بالش.ببین چطوری بهم می خندی قربونت بشم
اینجا 7 اردیبهشته شما به خاطر اینکه گوشات خیلی تا شده بود برات هد بند زدم.اون نی نی کناری ت هم پسر عمه ی بلااااا هستش ولی اون روز خیلی بی قراری کردی
اینجا منو حسابی ذوق زده کردی و پستونک گرفتی.من عاشق پستونکم آخه ولی تو نمیگیری که-عاشق اون مدلی گرفتن انگشت شصتتم
آخ که دیوونه ی دستاتم
ببین چه ناز خوابیدی
عاشق خندیدناتم نفسم
اینجا خونه ی مامان بزرگ بغل مامان بزرگ هستی ببین چه ذوقی کردی واسه من