سلام من را بعد از 4 ماه بپذیر پسرکم
سلام پسر مامان.ببخشید منو.میدونم خیلی تنبلی کردم و میدونم که هیچ عذر و بهانه ای هم قابل قبول نیست.توجیه نمی کنم خودمو واقعا تنبلی کردم. اول از همه از ماجراهای یک سالگیت شروع کنم.خیلی فکرا داشتم برای تولدت ولی نشد که همه رو اجرا کنم بگذریم تولدت رو انداختم روز ولادت پیامبر کردم(ص) و امام جعفر صادق(ع) یعنی 19 دی ماه که جمعه هم بود و چون تعدادمون زیاد بود انداختیم خونه ی آقاجون خاله زهرا و خاله سارا و خاله مریم و دایی حمید و دایی امیر حسین و عمه محدثه و عمو هادی و مامان بزرگا و آقاجون بودن خلاصه همه بودن جز .......... بابا بزرگ مهربون که دیگه پیشمون نبود البته مطمئنم روحش پیشمون بوده بعد ...
نویسنده :
مامان جونت
9:33